علی فروغی شاد (پوریا)

برچسب ها: 

نمایش 3 پاسخ رشته ها
  • نویسنده
    نوشته‌ها
    • #174
      مشارکت کننده

      من آنقدر بیمارم
      که دلیل شب و روز را هم نمیدانم
      من دلیل گسست شب …..یا خروش خورشید روزم را نمیدانم
      من نمیدانم که چرا مرگ نگاهش به من است
      من سر سنگینی احساس شبم حرف دارم
      پی آن قافله ی عمر که مثل موسی،رد طوفان خروشان ذهنم میگشت…..
      حرف دارم
      آرزوم بوده که من گم بشوم
      تپش قلب که گهواره ی تنهایی من،در پی سرعت آن می چرخد
      خسته شده

    • #180
      مشارکت کننده

      سلام جناب فروغی شعر زیبایی سروده اید
      برخی قسمتها وزن نیمایی رعایت شده
      به زودی در کارگاه های شعر وزن های عروض و نیمایی رو توضیح خواهیم داد
      موفق باشید

    • #266
      مشارکت کننده

      ممنون از لط شما بزرگوار

    • #298
      مشارکت کننده

      سلام
      دوباره با آقای مریدی موافقم …
      احساس میکنم شعر جاهای اوج داشته گاهی از اوجش کاسته شده در یک ریتم نبوده و همچنین سطرهارو جدا کنید پشت سر هم نیارید تا خواننده بدونه کجا باید ادامه بده کجا وایسه .
      ممنون بابت اثر زیباتون .

نمایش 3 پاسخ رشته ها
  • شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.