بهترینِ بهترین من!

  • این موضوع 1 پاسخ، 2 کاربر را دارد و آخرین بار در 6 سال، 2 ماه پیش بدست
    مشارکت کننده
    به‌روزرسانی شده است.
نمایش 1 پاسخ رشته ها
  • نویسنده
    نوشته‌ها
    • #291
      مشارکت کننده

      اینجایی و من از اوج لذتی نگفتنی گذشته ام
      اینجا در مرز آرام مردمک چشمانت
      اینجا…. که نغمه های ناشنیده مدام ساز می شوند….در موج پر تلاطم ساحل چشمانت…که کمر به غرق شدن دل شیدای من بسته اند….
      در میان سپیدی زیبای خزان….اینجا…..مثل یک گل نوشکفته ی سرخ در دست عروس خزان تورا دوست دارم!
      دوستت دارم…..!
      امروز که درختان از مستی حضور تو ، برگ های تازه تازه می کنند
      زیباتر از شکوفه های بهاری و خوشبو تر از نارنج های خانه ی مادر بزرگ!

      دوست داشتنی ترینِ من….!
      حال که اینجایی بیا وبمان!
      بودنت که هــــیچ ؛ نام تو مرا مست میکند…
      مست تر از شراب…
      بهتر از قدم زدن زیر باران؛بدون چتر!

      اینجایی و ای بهترین بهترین من!
      از ترس فراموش کردن چشمانت پلک برهم نمی گذارم!
      اینجایی و دست تو را گرفته ام و ماه گرفتگی رخ داده است!!!!!
      همان وقتی که من ماه را ب آغوش کشیدم!
      می خواهم صلاه آیاتم را پیش چشمانِ تو آغاز کنم…….

      می خواهم دعا کنم که بمانی!
      اینجا کنار زندگیم!
      کنار زندگیم نمی دانم کجاست اما تمامِِِ تمام زندگیم را در بر دارد!

      ای بهترین بهترین من……!
      بیا……
      حال که آمدی … بیا و بمان
      اینجا کنار زندگیم!

      #ستوده_غلامی
      ۱۱/۱۱/۹۶

    • #293
      مشارکت کننده

      سلام خانم غلامی
      خوشحال شدم که بخش نثر انجمن رو افتتاح کردید.
      ساده و پر احساس می نویسید.
      امیدوارم متن های بیشتری از شما اینجا ببینم

نمایش 1 پاسخ رشته ها
  • شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.