به انجمن شاعران جوان خوش آمدید › انجمن ها › شعر انجمن › شعر نو › من کودکی از جنس پاییزم
- این موضوع 10 پاسخ، 6 کاربر را دارد و آخرین بار در 5 سال، 11 ماه پیش بدست
مشارکت کنندهبهروزرسانی شده است.
-
نویسندهنوشتهها
-
-
18/02/04 در 15:25 #310مشارکت کننده
من کودکی از جنس پاییزم
روبه روی من زمستان است
پشت سرم تابستانتابستان را ندیده ام
فقط وصف کودکانه شنیده ام
در پاییز به دنیا آمده ام
در زمستان بزرگ خواهم شداز سرما بیزارم
من پرتقال شهسوارم
که با سوزش باد میسازم
من درخت کاجم
که زیر برف سبز می ماند
وَ میدانم روزی خواهم مردزمین جای خوبی است برای خوابیدن
با پتویی از جنس خاکولی سنگ قبرم گلبرگ یاس می شود
خانه ام خانه ای نو
و این زمستان
که نوروز می شود. -
18/02/04 در 17:07 #311مشارکت کننده
سلام
عالی قلم زدین .زمین جای خوبی است برای خوابیدن
با پتویی از جنس خاکولی سنگ قبرم گلبرگ یاس می شود
خانه ام خانه ای نو
و این زمستان
که نوروز می شود.-
18/02/04 در 21:30 #312مشارکت کننده
سپاس از شما برای حضورتون
لطف دارید
مانا باشید
-
-
18/02/05 در 07:37 #316مشارکت کننده
درود بر شما
احساس شما زیباست و بر دل به خوبی می نشیند
اما سه نکته
استفاده از ضمایر بسیار دیده می شود در شعر شما
و دیگری اینکه شعر کمی به سمت توضیح رفته بهتر است کمی به مخاطب فرصت و فکر و فضا سازی بدهیم
و در آخر ایجاز در شعر را فراموش نکنیم و از تکرار بپرهیزیمجسارتم را ببخش
-
18/02/05 در 08:33 #317مشارکت کننده
درود بر شما
سپاس از لطفتون و ابراز نظرتون
بسیار خرسندم کردید زیرا نقد را بسیار دوست دارم
اولا در شعر سپید تکرار جایز است و خب البته این نظر بنده است زیرا فکر میکنم باعث زیبابی میشود
ایجاز رو هم بله کاملا موافقم و تاجایی که در توانم بود سعی کردم بهره ببرم
در نهایت در مورد فضا سازی و فرصت دادن به مخاطب چون از آن جایی که در ذهن من این شعری سیاسی اجتماعی بود
نیاز دیدم کمی توضیح به مخاطب بدهم و خب در شعر سیاسی اجتماعی باید نوع دیدگاه رو مشخص کرد و دیدگاه رو صریح بیان کرد که خواسته ی من هم همین بوده استمانا باشید.
-
-
18/02/08 در 16:00 #344مدیرکل
سلام پوریای عزیز
لطفا اسم و فامیلتون رو جهت جلوگیری از سرقت ادبی در پروفایل درج کنید.
ضمنا جهت درج شعرتون در صفحه رسمی اینستاگرام نیز به نام و نام خانوادگی تون نیاز داشتم.
سپاس -
18/02/09 در 01:23 #345مشارکت کننده
درود
خیلی ممنون از شما
انجام شدمانا باشید
-
18/03/08 در 22:47 #434مشارکت کننده
دستهای تو
صبحی روشناند
صبح جمعهی پاییز
که زیر ملافهی سردی به موسیقی دوری گوش میکنم.
شعر در مورد پاییزمثل بوسه ی پیش از خداحافظی
تکلیفت روشن نیست
من چقدر ساده ام
که هنوز فکر می کنم
روزهای آخر پاییز
تمام طلسم ها باطل می شود
و تو مرا فتح خواهی کرد.
شعر در مورد پاییز کودکانهچشم های تو …
بلوط زاران “بورصه” اند در پاییز
برگ های درختانند بعد از باران تابستان
و “استانبول” اند ـ در هر فصل و هر ساعت ـ
شعر در مورد پاییز کوتاهآدم ها گاهی خاکستری اند
نه بودنشان آرامت می کند و نه رفتنشان!
گاهی چنان با عشق می آیند
که هُرم نگاهشان
و عطر حرف هایشان
روحت را می نوازد
و گاهی چنان بی مِهرند
که تو می مانی
پنجره ای رو به پاییز،
بغضی تلخ،
و سکوت و سکوت و سکوت….
شعر در مورد پاییز و عشقپیچک های سبز دلم
ناباورانه پاییز نیامدنت را باور کرده اند
و در نارنجی پیراهنش رنگ باخته اند
شعر در مورد پاییز و اناردر عصر یک پاییز
در اتوبوس بودیم
دورمان دیوار شیشهای سبز …
سبزی شیشهها، زرد پاییز را
سبز خرم کرده بود.
از سبزی برگها بهار به اتوبوس نشست.
شعر در مورد پاییز شاملوپاییز از چشمان من شروع شد
از برگ ریزان دلم
از نارنجیِ سکوتم
که مشت مشت دلتنگی به آسمان می پاشید
شعر در مورد پاییز اخوان ثالثپاییز
نگاه خشکیده ی من بود
بر تنِ خسته ی کوچه
و عشق نافرجامی
که داشت کم کم غروب می کرد …
شعر در مورد پاییز ترکیمهربانم مهر به آخر رسید!
اولین باد پاییزی نبودی..
یعنی نمیخواهی اولین
بارش آبان را اینجا باشی!؟
شعر در مورد باران پاییزفراموشت کرده ام
و حالا
همه چیز عادی شده
باران که می بارد
پنجره را می بندم
دیگر یادم نیست
غروب جمعه
چه ساعتی بود !
پاییز را
تنها از روی تقویم می شناسم !
فراموشت کرده ام
اما …
گاهی دلم برای دلتنگ ِ تو شدن
تنگ می شود
شعر درباره پاییز و بارانچقدر صدای آمدنِ پاییز
شبیه صدای قدم های تو بود
ملتهب، مرموز، دوست داشتنی…
شعر در مورد زمستان کودکانهچقدر هوای پاییز شبیه دست های توست
نه گرم، نه سرد، همیشه بلاتکلیف!
چقدر صدای خش خش برگ ها
شبیه صدای قلب من است
که خواست، افتاد، شکست…
چقدر این پیاده روها پر از آرزوهای من است
نارنجیِ یکدست، پُر از آدم های دست در دست، مست…
شعر درباره پاییز کودکانهچقدر پاییز شبیه دلتنگی ست
شبیه کسی که بود، رفت
کسی که دیگر نیست.
شعر در مورد زمستان برای کودکانعاشقت شدم که وقتی پاییز شد
و هر کسی رفت توی لاک خودش
کسی باشد که هوای این بی قراری ام را داشته باشد
عاشقت شدم که صبح های ابری بهانه ی لبخند باشی
که صدایت طعنه بزند به خش خش برگ ها
عاشقت شدم که شعرهایم مخاطب خاص داشته باشند
و آدم ها من و تو را با هم ورق بزنند
آن روز من به دلهره های بعد از نبودنت فکر نکردم
دلم خواست عاشقت شوم
تا رنگ فصل ها را ما تعیین کنیم.
شعر کودکانه در مورد فصل پاییزپاییز آمد و
من ساختن لحظات ناب را بدون تو حرام کرده ام
شعر در باره زمستان کودکانهفصلی در راه است
با اشک هایی که
هنوز بر گونه ی خیابان نیفتاده
خشک می شوند!
و عشق
پنهانی ترین
رازِ پاییز است.
شعر در مورد پاییز برای کودکانتابستان را که داغ نیامدن کردی
پاییز را سرد نبودن نکن؛
گناه دارد…
شعر در مورد پاییز برای کودکان پیش دبستانیتو را در کوهستان به خاطر می آورم
به هنگام در به دریِ باد
وقتی پلی را از جا می کند
در اتاقی کوچک، به اندازه ی کف دست
و پرچمی که پاییز را دشوار کرده است.
تو را به هنگام باریدن باران
-حلزونی که بیهوده برگی را مرطوب می کند–
تو را در مه
وقتی که به رود نزدیک می شود
چون پیغامی خونین به خاطر می آورم
و سنگها
سعی می کنند خونت را پنهان کنند
شعر در مورد زمستان برای کودکان پیش دبستانیچه کِیفِ خوبی دارد
کنارِ تو پاییز را ریختن
کنارِ تو برگ را نوشتن
کنارِ تو خوب بودن،
خوبی کردن
چهکیفِ خوبی دارد
کنارِ تو برف را، آدم برفی را
وَ بهار وُ هرچه خوب را،
دوست داشتن !
شعر های کودکانه در مورد پاییزوقتی میایستی، زمین نمیچرخد
جهان بنبست میشود
وَ هیچ کس به کارش نمیرسد
راه رفتنَت،
بیراهه را راه میکند وُ
قدم زدنَت، پاییز را ناز
شعر کوتاه عاشقانه در مورد پاییزمن یک پنج شنبه
در دل آذر
در میانه ی پاییز
در اوج تقویم
جا مانده ام!
شعری کوتاه در مورد پاییزلب های من
بی قرار فصل هایی ست که تو
بهانه ی شادی هایش هستی
نمی خواهم به کسی توضیحی بدهم
فقط می خواهم که تمام پاییز امسال را در آغوش تو باشم
بعضی چیز ها را نمی شود به مردم فهماند.
شعر های کوتاه در مورد پاییزوقتی درخت
در راستای معنی و میلاد
بر شاخه های لخت
پیراهن بلند بهاری دوخت
با اشتیاق رفتم به میهمانی آئینه
اما دریغ
چشمم چه تلخ تلخ، پاییز را دوباره تماشا کرد
و دیگر جوان نمی شوم
شعر نو کوتاه در مورد پاییزروز باشد یا شب؟
بهار باشد یا پاییز؟
قصه این است که در گذر همه ی فصل ها
من، دلم فقط تو را می خواهد.
شعر های کوتاه در مورد فصل پاییزبرایت
دلتنگی عصر پاییز را می فرستم
مثل کلاغ های دم غروب
هیچ جا نیستم
فقط گاهی
یکی از پرهایم می افتد.
شعر درباره پاییز و انارعاشق پاییز بودم
اکنون برای زمستان جان می دهم
آخر عزیز دلم
تو خودت را
در لباس های زمستانی ات دیده ای؟!
شعر در مورد پاییز از شاملومرا برای روز مبادا کنار بگذار!
مثل مسافرخانه ای متروکه ام
در جاده ای سوت و کور
یک روز
خسته از راه می رسی و
جز آغوش من
برایت پناهی نیست.
شعر درباره زمستان اخوان ثالثچهقدر میتوانستیم بیدار باشیم
یک شب پاییزی، که بادهای پاییزی
همهی برگهای درختان را بر زمین ریختند
به زیر برگها رفتیم
و برای همیشه خوابیدیم.
شعر در مورد باران پاییزیمی خواستم
بهار به خانه ات بیاورم
و دیگر قانع نباشی
به گل های چسبیده به فرش
می خواستم
بهار به پیرهنت بیاورم
و از آنجا سفر کنم
به سرزمین های کشف نشده
اما هر دری باز کردم
پاییز در بادهایش از راه رسید
روی هر پنجره ای دست گذاشتم
زمستان
آخرین تصویر در حافظه اش بودشعر در مورد پاییز و خزان
-
18/05/24 در 22:09 #563مشارکت کننده
با درود
ممنون از اشتراکی که داشتید
مانا باشید.
-
18/05/26 در 07:45 #566مشارکت کننده
واقعا عالی بود ???
-
18/05/26 در 15:43 #567مشارکت کننده
ممنون از حضور گرمتون
مانا باشید.
-
-
نویسندهنوشتهها
- شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.