انتظار

[alislg مشارکت کننده]

انتظار

زمین ترک خورده است
من ترک خورده ام
هر دو انتظار می کشیم
او انتظار باران را
و من تشنه ی تو
کفش هایت را بپوش
قدم از قدم بردار
قدم اول را که برداری
آن طرف دنیا هم که باشی
بقیه ی مسیر بامن
به تو که برسم
باران هم بر زمین می بارد
چتری از عشق با پیراهن ام خواهم ساخت
باهم روی پوسیدگی اجدادمان
خش خش می کنیم
بیا به خودمان برگردیم
بیا به زندگی برگردیم
بیا به عشق برگردیم

۴ آذر
علی سلگی

[نویسنده]

نوشته‌ها