رگ های ایمان

نمایش 0 پاسخ رشته ها
  • نویسنده
    نوشته‌ها
    • #6204

      ای قبله ی جانم آغاز و پایانم
      ای خون جاری در رگ های ایمانم
      در باور گل ها باران و خورشیدی
      زیباترین تصویر از ابر امّیدی
      در کوچه باغ شعر عطر تنت جاری ست
      در خواب شب بو ها رویای بیداری ست
      صد شاپرک دورت فانوس شب هایی
      ذکر دعای صبح بر روی لب هایی
      با من قدم بردار در سایه ی مهتاب
      ما تا سحر بیدار در لحظه های ناب
      امشب در آغوشت من کودکی خوابم
      چون مومنی آرام از نور محرابم
      هر جا نگاهم توست از عشق لبریزم
      با چشم مست تو پیمانه می ریزم
      شبنم نشسته بر گلبرگ پیشانی
      با شرم می گویم شعر پریشانی

      عادل دانشی

      لازم به ذکر است این مثنوی را برای یک ملودی سرودم

نمایش 0 پاسخ رشته ها
  • شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.