دشمن پشت دروازه – محسن عاص

میکروفن جیغ می شود از من

بین مستی و رقص کاباره

من سرم درد می کند آقا

بوسه ی نانجیب خمپاره

 

از « جمیله »… و تانکها داغم

حجم آتش هنوز سنگین است

روی سِن بندری که می رقصد

رقص هایش چقدر غمگین است

 

بچه ها را ببین ، به شَط زده اند

آخر قصه را که می دانی

بس کن این نوحه را « کویتی پور»

« لب ِکارون » چرا نمی خوانی؟!

 

دل سنگر به شور افتاده

–  حاجی امشب چرا « یساری » نیست؟

از شلمچه جواد می میرد

مرگ آهنگ لاله زاری نیست !

 

از لب بوفه سوزن ترکش

بدنت را به دردها می دوخت

جای زخم گلوله ها هر شب

مثل طعم عرق سگی می سوخت

 

آخرش از تو انقلابی شد

گفتی از بوی جنگ هم مستند

قطعنامه تمام مسئله بود

در کاباره را ببین ، بستند

 

از گذشته بگو که چی مانده

جز همین خاطرات تکراری

من سرم درد می کند آقا

توی جیبت مُسکنی داری؟

 

 شاعر: محسن عاصی

8 Comments on “دشمن پشت دروازه – محسن عاص”

  1. از لب بوفه سوزن ترکش

    بدنت را به دردها می دوخت

    جای زخم گلوله ها هر شب

    مثل طعم عرق سگی می سوخت

    سلام – شعر گویای فضایی است واقعی که هر ایرانی دقیقا حس میکند و برای همین بسیار جالب است

  2. قشنگ بود اما به نظر میتونست کاملتر باشه،به نظرم میتونست بهتر عمل کنه جوری که احساسات آدم تکون بخوره،ممنون،لذت بردم.

    1. من ڃو مست از بوسه عشق شقایق بودم تا کجا این همه مستی زعشق تو که لایق بودم خوردن موج خروشان به صاحل ڃه زیباست که من آتش عشق تو مرحم زهر نیش خلایق بودم

      عبدالشهید

  3. به هم بافتن کلمات بی ربط نه شاعرانه ست نه آوانگارد

  4. شعر قشنگی بود
    امیدوارم حس درست شعر رو گرفته باشم
    لذت بردم ممنون

  5. من ڃو مست از بوسه عشق شقایق بودم تا کجا این همه مستی زعشق تو که لایق بودم خوردن موج خروشان به صاحل ڃه زیباست که من آتش عشق تو مرحم زهر نیش خلایق بودم

    عبدالشهید

    1. سلام

      این شعر نیست ابتذال شعری‌ست، سرودن شعر پست‌مدرن ریختن کلمات ناهمگون و بی ربط در وزن نیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.