حالِ دل

[جلالی نژاد ابراهیم مشارکت کننده]

بنام خدا
(حالِ دل)
جمعه ها از پی هم می آیند،
عمر ما میگذرد!…
وکما کان، همه منتظریم،
“انتظاری” که به غایت گشته،
کاسه ی صبر خودش هم لبریز،
لیک از آمدن صاحب ما، آن غائب،
خبری نیست که نیست،
ولی از پای نخواهیم نشست،
همچنان چشم به ره می مانیم،
گرچه هر جمعه نیاید امّا!،
وعده فرموده خدای دوجهان،
خواهد آمد به جهان،
و برافراشته خواهد فرمود،
پرچم عدل و عدالت خواهی،
سرنگون خواهد کرد،
کاخهای ستم و استبداد،
و نجات بشریت از ظلم،
و جهان تازه شَوَد!…
و چه خوب خواهد شد،
همگی حالِ دلِ ما مَردُم،
چو نماید رخِ خود را به جهان،
آری آن حجّت حق، می آید!
وعده ی حق، “حق” است،
خَبَرَش آمده است!…
منجیِ منتظران،
می آید!…
یا رب به کَرَم خوب نَما حالِ دلِ ما
با آمدنِ ” منجیِ” ما ، یوسفِ زهرا
(نژاد – هزارویکصدوهشتادوششمین سالِ انتظار منتظران)
اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر

[نویسنده]

نوشته‌ها