خواب دیدم که مرا میکشتند
همـه را غیــــر خـدا میکشتند
دوره جنگ صلیبی شده بود
قرن وسطیٰ که صدا میکشتند
هر که تسلیم نشد با پنبه
سَر بریدند وَ یا میکشتند
هرکه میشد کاتولیک تر از پاپ
نارواتر به بلا میکشتند
از زن ومـــرد و بــزرگ وکوچــک
خوب و بد ، شاه وگدا میکشتند
خاطرم هست که در خواب وخیال
هر کهمیگفت چرا؟ میکشتند
هرچهفریاد زدم در نطفه
خفه کردند مرا میکشتند!!
مثل بالفطره ترین قاتل ها
مثل وحشت زده ها میکشتند
گــویـــی احســــاس نـدارنــد آنهــا
عشق را در همـه جا میکشتند
دستهایی که به خون آلوده است
زندگــی را بـــه خطــا میکشتند
حرف من بر سر این مسئله است
عشـــق را بــــــاز چـــرا میکشتند؟!!
آرش اسماعیلى