اگر در خبر ها یادمان باشد که دو سه هفته پشت سرهم این طالبان چطوری افغانی ها ی نمازگزار را فرستادند هوا در همان ایام این را نوشتم
رباینده دل از قفس
ای خدایا میربایی این دلم را از قفس
میسپاری دست این نامحرمان سگ نفس
حمله کردند هرطرف دیوانگان کینه جو
تابه کی باید بخورم از غریب و نا به کس
امدم تا من بجنبم ریختن مانند دد
دیوسالاری ستمگر ، پاچه خواری بد نفس
حمله کردندطالبان آن وحشیان دین ستیز
هرچه باید میدریدند جملگی از کم نفس
من هراتی یا هزاره من مسلمانم عدو
نامسلمان،میکشی راحت چه هم دین
ای مگس
برده با خود هرچه میشد چون زمان کربلا
خودشمری،ابن سعدی یا یزیدی خرمگس
بابک قدمی واریانی”ققنوس”
به یادبود همزبانان و فارسی گویان افغان