دیر وقتی ست

برچسب ها: 

  • این موضوع 0 پاسخ، 1 کاربر را دارد و آخرین بار در 5 سال، 9 ماه پیش بدست yadha به‌روزرسانی شده است.
نمایش 0 پاسخ رشته ها
  • نویسنده
    نوشته‌ها
    • #643
      مشارکت کننده

      دیر وقتی ست
      که پشت پنجره من
      غم سر می کشد
      و ایام خوش رژه میرود در افکارم
      شادی رخت بر بسته و مسافر است
      و سکوت همچنان جریان دارد
      قاب پنجره دری به روی رهای ست
      اما من در بند خاطرات اسیرم
      نمیدانم چندین ماه گذشته ست
      که غبار فراموشی نشسته بر خاطرات تو
      دو چشمانم کاسه های از خون
      دیدگانی که فقط اسم دیده رو به یدک می کشند
      دیر وقتی ست که دیگر چیزی نمی بینند
      تنها محو تصویری از پنجره و بس

      فرهاد جوان

نمایش 0 پاسخ رشته ها
  • شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.