زلف یار

نمایش 0 پاسخ رشته ها
  • نویسنده
    نوشته‌ها
    • #6395
      مشارکت کننده

      در پیچ وخـَم کوجه ی پن بست نشستم

      من مست تو بودم و در آیینه شکستم،

      شب تا به سحر نام تو شد ورد زبانم

      در حسرت روی ،تو به میخانه نشستم

      امشب تو مرا وعده ای از جام لبت ده

      تا بوسه زنم مست شوم باده پرستم

      کی مژده دهی یار که هجران به سر آید

      تا دُف بزنم پیش تو رندانه برقصم
      صدیقه جـُر، ساحل تنها

نمایش 0 پاسخ رشته ها
  • شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.