عشق یعنی

  • این موضوع 0 پاسخ، 1 کاربر را دارد و آخرین بار در 1 سال، 1 ماه پیش بدست vahid_f به‌روزرسانی شده است.
نمایش 0 پاسخ رشته ها
  • نویسنده
    نوشته‌ها
    • #5439
      مشارکت کننده

      ریشه ات سبز شاخ و برگ ت سبز تر

      چون درخت سیب در باغ بهشت … سیب هایت سبزه هایت پر ثمر

      زلف تو در باد یعنی عیش و نوش
      در فراهم کردن عیشم بکوش

      یک قدم در عشق با من آمدی
      صد قدم نزدیکتر گشتم به پیغام سروش

      فهم تو در فهم عام الناس نیست
      اینکه دل بردی که حق الناس نیست؟

      شعر در وصف تو گفتن کار کیست؟
      مهر را باید بپردازم و لیکن چاره نیست

      حق طلب اما تمام حق دلست
      این جهان با عشق تنها خوشگل است

      کیست در دوران ما شیدا شود؟
      تا بدست آوردن معشوقه اش تنها شود؟

      پیش چشمم فصل ها تاریک بود
      مرز های روز و شب باریک بود
      تا بهم میخورد چشم پاییز بود
      بی قراری،صبر و درد یک ریز بود

      صبح در ایمان و شب در کفر میشد سپری
      شعر شد هامون برایت تا ز یادم نبری
      آنقدر در خون دل غلطیده ام شیدا شدم
      من شدم دریای خون از خون خود دریا شدم
      این غزل ساده ست و پیچیده مگیر
      درسها ساده ولی آموزگاری سخت گیر

      در میان شعر ها خوابت گرفت
      در تمام نیمه شب باید نوشت
      درس عشق آداب دارد جان من
      آسمان آفاق دارد در چمن
      دیگران بودند و رفتند و روند
      چون وزغ ها سوی مردابی جهند

      بنویس با قلمت سطر نخست
      شیشه ی پنجره را باران نشست
      شیشه ی پنجره آلوده نبود
      شیشه ی قلب مرا باران شست

      آسمان آبی نبود بی رنگ بود
      ماه مهتابی نبود دلتنگ بود
      کاشکی رنگین کمان اصلا نبود
      کاش دل هامان فقط یک رنگ بود
      رنگ عشق رنگی شبیه آسمان
      آسمان تشبیه دریا و دریا به آن
      عشق ینی عاشق بخشیدنم
      یک تنم اما برویاند هزاران از تنم

      عشق یعنی بوسه بر پیشانی ات
      گل برای تو بچینم آورم مهمانیت

      عشق یعنی در خدا معنا شوی
      عشق یعنی غرق در دریا شوی
      عشق یعنی هیچکس یعنی همه
      عشق معنای سکوت و همهمه

      عشق میگوید تویی اندیشه ام
      عشق یعنی تو درختی ولی من ریشه ام

      عشق یعنی شب نشینی با غزل
      عشق یعنی خلق شیرینی ،عسل

      عشق یعنی شادی شوریدگی
      عشق یعنی تازگی،پوسیدگی

      عشق یعنی در بیابان قطره آب
      قطره های آب ناب یک سراب

      عشق یعنی عاقلی شیدا شود
      زشت تر از زشت هم زیبا شود
      عشق یعنی که به دور افتاده ای
      با نگاهی مهربان پیدا شود

      عشق یعنی اینکه من آیینه ام
      سنگ ها پرتاب شد بر سینه ام
      دیده بودم آسمان ماتم گرفت
      تا که این باره دلم را غم گرفت
      روی دوشم بار صد کوه بزرگ
      از میان من گذشت نوح بزرگ

      آه از دست دلم بارانی ام
      در میان موج ها طوفانی ام
      من نمیدانم که هستم من نمیدانم
      من همان هستم که تو میدانی ام

      شب در این ظلمت چه نورانی شده
      شب در این گهواره زندانی شده
      تا شروع فجر ذکرم یاد توست
      این من ویرانه ام آباد توست

      با سخن حق را ادا نتوان نمود
      در سرآغاز عشق را آسان نمود
      لیک عشق آسان نبوده از ازل
      درد عشق و هجر میگردد فقط ضرب المثل
      عشق چون حق واژه اش پنهان بود
      در همه عمرم فقط فهمیده ام ایمان بود
      عشق یعنی درد یعنی صبر یعنی راستی
      عشق یعنی یک تکامل یک جهش یک کاستی
      عشق یعنی یک تفاوت یک تفاهم آشتی
      عشق یعنی هر کجا بودی محبت کاشتی
      وحید فراهاتی

      • این موضوع 1 سال، 1 ماه پیش توسط vahid_f اصلاح شده است.
نمایش 0 پاسخ رشته ها
  • شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.