لاله واژگون

نمایش 0 پاسخ رشته ها
  • نویسنده
    نوشته‌ها
    • #5923
      مشارکت کننده

      مستی از مِی کجا… عمق نگاه تو کجا
      که ندارد بشری جادوی چشمان تو را

      لبخند مونالیزا کدام است
      ندارد هیچ اثری شیوه لبخند تو را

      در شأن تو نیست شعر دگران در وصف تو گفتن
      باید شامه ی من وصف کند معجزه بوی تو را

      در میان سخنانت پرسیدی قصدت چیست
      قصد دارم با همه عشق ببوسم روی تو را

      کنم به فدای بوسه ات بهشت و حور و انگور و مَلَک
      در جهان دیگر هم می جویم شاید که پیدا کنم کوی تو را

      نوازش موی بلندت همه آمال من است
      دارم در سر خیال نشستن و بافتن موی تو را

      رفتمو  گشتمو دیدم همه جای جهان را
      ندیدم در کسی ذره ای از خوبی و خوی تو را

      گویند دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید
      جان دهم که ببینم دمی دیوانه تو را 

      مثل دماوند که در آغوش تهران است
      منه دیوانه سخت به آغوش کشم روزی تو را

      ماهی برکه ی من… عمق دریای سیاه هم باشی
      دل به دریا زده میخواهم که کنم تور تو را

      تو مرا دوست و رفیق پنداری
      من ولی با همه جان خواهانم، کمی از مهر تو را

      می خواهم که با یک تیر دو نشان را زده باشم
      هم دوستِ تو باشم و هم داشته باشم دوستْ تو را

      تو در مِی خانه ها به دنبال یافتن دل گمشده ات
      من به مِی خانه رفته که از دور ببینم قد و بالای تو را

      تو سر درگم و بی اعتقاد به سرنوشت، دنیا را سیاه می پنداری
      من با اعتقاد به سرنوشت میکشم رنگ به رنگ نقشه دیدار تو را

نمایش 0 پاسخ رشته ها
  • شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.