مرحم درد

نمایش 0 پاسخ رشته ها
  • نویسنده
    نوشته‌ها
    • #6822
      مشارکت کننده

      لبخند تو گرمای دل ظالم و سرد است
      چشمان تو آرامش دنیایی ز درد است
      آغوش تو از مهر و وفای دل مادر
      دستان تو همواره برایم به ورد است
      بس ظلم بدیدی ز من و طایفه غم
      قلبت همه با غم،به پیکار و نبرد است
      چون مَرد بیایم که تو از غم برهانم
      گویا که همه باعث دردت نه مَرد است
      جز حرف ندیدی ز من هنگام مکافات
      این است دلیلی که دلت سخت به درد است
      اما تو بدان عشق برادر به خواهر
      از عالم فانی به بالا به نورد است
      در بحبوحه ی رنج و گرفتاری هرمرد
      مهر دل خواهر چو مرحم به درد است

      سپیدار

نمایش 0 پاسخ رشته ها
  • شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.