مسافر

  • این موضوع 0 پاسخ، 1 کاربر را دارد و آخرین بار در 9 ماه پیش بدست azareyangm به‌روزرسانی شده است.
نمایش 0 پاسخ رشته ها
  • نویسنده
    نوشته‌ها
    • #5992
      مشارکت کننده

      ایستادهام بربام اخرین ایستگاه قطار منتظر و چشم به راه
      با نگاهی که تو را جستجو میکند در آخرین لحظه های غروب
      ایستاده ام به تماشای غروبی سراسر خاطره
      که خستگیش را
      روی شانه خورشید گذاشته و می رود که جایش را به شب دهد
      و من با چشمانی نگران و سرخ
      با خیالی که پر است از بودنت
      تکه تکه به، یاد می آورم غروب های زیبایی را که به
      اضطراب دیدارت مبدل شد
      آخرین مسافر می آید قطار
      ناله می کند، و من همچنان منتظر و سرگردانم شاید مسافر بعدی تو باشی، شاید

نمایش 0 پاسخ رشته ها
  • شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.