چند رباعی

نمایش 0 پاسخ رشته ها
  • نویسنده
    نوشته‌ها
    • #451
      مشارکت کننده

      بی عشق هوای دل من بهتر بود
      بی عشق دلم از همه دل ها سر بود
      ای کاش زمانی که صدایم کردی
      پیمان صفردوست کسی دیگر بود

      *****************

      تا کوچکی از بند بلا می گذری
      وقتی که به اوج می رسی در خطری
      ماهیگیران که تور می اندازند
      هر قدر بزرگتر گرفتار تری

      *******************

      از مزرعه و مترسک آسوده شدیم
      هم صحبت بام های فرسوده شدیم
      ما بچه کلاغهای خوبی بودیم
      در شهر شما بود که آلوده شدیم

      *******************

      بالا تر از آنچه هر چکاوک باشد
      زیبا تر از آنکه باد بادک باشد
      از خاک رسیده ای به افلاک ای مرد
      بی بال پریدنت مبارک باشد

      ******************

      قفل و قفس دور و برت را بردار
      از آینه چشمان ترت را بردار
      من آمده ام با تو بمانم لطفن
      از راه دل من پدرت را بردار

      ********************

      مادر پسر تو جستنی نیست برو
      این سنگ سیاه شستنی نیست برو
      بر تربت من منتظر لاله نباش
      قرآن و پلاک رستنی نیست برو

نمایش 0 پاسخ رشته ها
  • شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.