یکی از تلخ ترین خاطرات من/ابوالقاسم کریمی

به انجمن شاعران جوان خوش آمدید انجمن ها نثر انجمن یکی از تلخ ترین خاطرات من/ابوالقاسم کریمی

نمایش 1 پاسخ رشته ها
  • نویسنده
    نوشته‌ها
    • #695
      مشارکت کننده

      یکی از تلخ ترین خاطرات من/ابوالقاسم کریمی
      .
      مکان:پارک لاله تهران
      زمان:ساعت ۱۷
      تاریخ:جمعه ۹ شهریور ۱۳۹۷

      …………………………

      در یکی از برنامه های غذا رسانی که در پارک لاله برگزار کرده بودیم در هنگام غذا دادن به گربه ها، شهروند مُسنی آمد پیش من و با لحنی ناراحت ، بی مقدمه گفت:

      «چن مدت پیش یه گروه شش هف نفره آمده بود اینجا برای همین کاری که شما دارین انجام میدین اما موقه ای که گربه ها جمع شده بودن و داشتن غذا میخوردن سه چارتاشونو گرفتن و انداختن تو یه قفس ، وقتی ازشون پرسیدم چرا دارین این کار رو میکنین گفتن ما حامی حیوانات هستیم و این گربه ها رو داریم برای درمان میبریم»

      در ادامه این آقا گفت:رفتارشون با گربه ها به حامی حیوانات نمیخورد، من آدمای زیادی رو دیدم که میان اینجا و غذا رسانی میکنن
      …………………………
      این شهروند بعد از اینکه من قول
      پیگیری این موضوع را دادم و شماره همراه مرا گرفت خداحافظی کرد و رفت…..
      …………………………
      بعد از یک هفته پیگیری بلاخره متوجه شدم گروهی که خود را حامی حیوانات و فعال محیط زیست معرفی کرده اند مدت هاست در ظهر وسط هفته در پارک ها برنامه ی به ظاهر غذا رسانی به حیوانات برگزار میکنند اما بعد از به دام انداختن و بردن گربه های بیچاره آنها را میکشند و گوشتشان را به رستوران های خارج از شهر میفروشند.

      لطفا مراقب باشید

      ابوالقاسم کریمی(فرزندزمین)

    • #696
      مشارکت کننده

      عجب!

نمایش 1 پاسخ رشته ها
  • شما برای پاسخ به این موضوع باید وارد شوید.