پاسخ های ارسال شده در انجمن
-
نویسندهنوشتهها
-
مشارکت کننده
درمسلخ عشق بی هوا رقصیدن
آزاد ورها به عاشقی خندیدن
از دور رسیده نغمه ی آزادی
بر قله ی عشق پرچم حق، دیدنمشارکت کننده✍🏻تو را آهسته میخوانَم
به زیر خط خطی هایم،
تـو هستی در غزل هایم
مثال سنبل و پونه
به غیر از تو چه بنویسم؟
قلم حیران و مبهوت است؟
چو ریلی سرد و متروک
است هوای دفتر و شعرم
قطار این غزلهایم کسی جز تو نمی رانَد!
درون کوپه و واگن همه اسم تو جا مانده .
یکایک واژه ها همچون مسافرهای افسرده
درون ایستگاه دل، کجا مقصد؟ نمی دانَم،
سفر طولانی و مقصد رهش پیدا نمی باشد
کجا آخر توقف میکند این ریل جا مانده؟
#صدیقه_جـُرمشارکت کنندهاَلَک کردم غزل هایم
ولی در آخرش دیدم
که چندین قافیه مانده
تمامش نام تو باشد
نمی دانم،، نمی دانم چرا
هرگز بیادت نیست که من هستم
دلم بهر سلامی، یک کلام،، و دوستت دارم بسی دلتنگ وافسردست،،
تو جان هستی، تو جانانی،،
برای زخم های من تو
درمانی،، صدیقه جـُر،، سلاااااااااااااااااااممممم
💐🍃👌🏻👌🏻درودها بسیار عالی موفق باشید انشاللهمشارکت کنندهخداوندا چه دنیایست
دلی پر درد و آهی سرد
گهی افسرده گه آرام
پُر از تنهایی وحسرت
وآهی سرد وقلبی زار
گهی خنده، گهی گریه
پـُر از درد غریبی درد بی درمان
وطن جان است، وطن مام است
وطن آن نور ایمان است
دلم بهر غریبی خودم بسیار می سوزد،،
میان پونه و نسرین،،. ذخایر در ذخایر مام من دارد،،
ولی برگو چرا ماها پریشانیم
چرا اصلا به زندانیم
خداوندا تو میدانی؟
تو از درد دل ماها خبر داری؟
مدد کن جان من ما دوستت داریم
چرا ما خسته احوالیم
کمی دریاب جانانم
بکن رحمی که حیرانیم
محبت را امید ومهربانی را
تفضل کن خدای من
به این قلب های نا آرام
ترحم کن خدای من
نما لبخند را مهمان لبان ما
که نور عشق برتـابد ز اعجازت،،،، ،،
درود بر شما دلنوشته ای بسیار عالی و پر محتوا،، خواندم. و لذت بردیم،،، در دلش گفتا درخت نیمه جان،، کاش می ماندم کنارت باغبان،، 👌🏼👌🏼🍃مشارکت کنندهوقتی با من هستی آرام کنارم قدم بزن، از آفتاب بی مهری می ترسم ، چتری شو، برایم،، سایه کن، در، زیر برگ های لطیفت همه ی مرا،، بی مهری ها را دور کن، از من، من به تو محتاجم،، دریاب مرا رفیق جان این روزها بی مهری بیداد میکند ،، دنیا پخش مجدد ندارد که دوباره فیلم زندگی رو از اول بگذاریم،، لحضه ها را دریابیم،،
مشارکت کنندهمحبوب من
دل تنگ که مے شوم
ڪمی نگاهم ڪن
ببین مـرا
منی ڪه جز تو احدی
را ه خانه ی قلبم را
نمیداند منم و یاد تو،،،
باید ڪه مهمانم شوی
تا من به قربانت شوم،،
باید که از جان بگذری
تا جمله جانانت شوم،، #آذریان
.
مشارکت کنندهجانانم مهمان من باش، به صرف یک فنجان چای، قند پهلو لب ریز و لب دوز و لب سوز با قند لبانت و با عطر عشق.،، میدانم چیز ناقابلیست، اما تنها داشتهی آدمی همین عشق و محبت است، که نمیتواند آن را به آسانی به کسی بدهد،جز عزیزانیکه جان او هستند،،و بی شک تو،،طـو همان جان منی، ای دوست،،، #آذریان … بداهه ای در پاسخ به این دلنوشته ی، زیبا،، درودتان باد بسیار عالی موفق باشید،،
مشارکت کنندهدرودبرشما بزرگوار سپاسگزارم،
مشارکت کنندهدرودبرشما بزرگوار حقیقتی تلخ است،،در این دوره ی کمبود عاطفه،،،،درقدیم دید وبازدیدمیان خانواده،دوست،فامیل،،بسیارشایع بوده،ولی امروزه به لطف ویروس کرونا،همه از همدیگر گریزان شدیم، حتی از نزدیک ترین فرد خود واهمه داریم، مبادا ناقل بیماری باشد،تنها دلخوشی،و وقت کـُشی،،گوشی موبایلی است، که همیشه همراه مان است، شب ها اورا چون عزیزی در آغوش گرفته ومیخوابیم،، کاش میشد زمان گذشته را بازسازی کرد، دل ها ازهمدیگر دورشدند،، محبت ها رنگ باختند، دیدارها مجازی شده،،خدا جال قلب هایمان را نیکو کند،، درودبرشما بسیار مطلب عالی بود،، #آذریان
مشارکت کنندهدرودها بسیار عااالیست،، 👏🏻👏🏻
مشارکت کننده۶
-
نویسندهنوشتهها